وقتى بابايي اولين بار دخملى رو ديد
دختر نازم : دختر دوست داشتنى من
آهنگ صدايت ، زيبا ترين ترانه زندگي ام
نفس هايت تنها بهانه نفس كشيدنم
و وجودت تنها دليل زنده بودنم
سايناى بابا دو روز رو در زندگيم هرگز فراموش نمى كنم يكى ازدواج با مادرت بعد از چهار سال عاشقي و سختى هاى زيادش و ديگري به دنيا آمدن تو !!!!!!
چه لحظه لذت بخش و زيبايى بود ، وقتى اولين بار اون صورت خوشگل و معصومت و اون بدن كوچولوت رو تو اون جعبه ى شيشه اى ديدم .
دختر نازم اولين سؤالى كه از پرستار پرسيدم اين بود كه دخترم سالمه ، هيچ مشكلى نداره . آخه با اون شرايط مامانت خيلى نگران سلامتى تو بودم . خدا را هزاران بار شكر كه هم خودت و هم مامانت سالم بودين . اون موقع اينقدر استرس داشتم كه يادم رفت به خاله آذين بگم كه يه عكس جفتى ازمون بگيره كه مامانت اينقدر غر به جونم نزنه 😉😉😉😉😉
ممنون دخترم براى بودنت در كنارم و براى چشاندن طعم ديگري از زندگى كه بدون تو محال بود ...
دخترم ( فرشته دست نيافتنى من ) بيا با هم قرارى بگذاريم . تو هميشه اينگونه بمان ، همين قدر ( پاك ) من تمام هستى ام را به پايت خواهم ريخت ، قول مى دهم . خجسته باد امروز و هر روزت غنچه ى تر و تازه من .💐💐💐